۱۳۹۳ خرداد ۱۰, شنبه

oh-uh!

تولد كامنتور، " من همانم كه هستم" را از همين 
تريبون تبريك گفته و از به دنيا آمدنش خوشحاليم

۱۳۹۳ خرداد ۵, دوشنبه

من باهارم٬ تو زمین...


این روزها که میگذرد٬ احساس میکنم٬ هر ثانیه اش به خاطر من میگذرد.. احساس میکنم٬ همه چیز دست به دست هم داده اند٬ تا تمامی لذت‌هایی را که هر کسی در زندگی باید میبرد٬ یکجا من ببرم... 

فردا واژه‌ ی عجیبی‌ست٬ هیچ نمیدانم چه خواهد شد٬ یا بر ما چه خواهد گذشت.. اما من سهم شادی را در همین مدت اندک برای تمام زندگی ام گرفته ام.. و هیچ نگران نیستم.. 

وقتی تنها نگاه میماند و تبسم٬ وقتی فقط دست تو در دستان من میماند و نفسهایمان گره میخورند.. دیگر هیچ اهمیت ندارد که چه از سر گذرانده ایم  یا خواهیم گذراند٬ دیگر اهمیت ندارد که امروز ۵ خرداد ۹۳ باشد.. 

میدانی٬جلوی آینه که می ایستم٬ موهای فر خورده ام که از کنار گوشم روی گردنم میریزد٬لبخند میزنم٬ دلم نگاه تو را میخواهد٬ چشمان توست که مرا زیبا میکند٬ دستان توست که مرا لطیف میکند... از شور توست که من اوج میگیرم٬ از وجود توست که من رها شده ام... 

بهترینم..
تو بلند شده ای و من
صفها را٬
 شلوغیها را٬
ترافیک را٬
 دود را٬
 همه چیز را با خیره شدن به تو خواهم گذراند..